اميرعلي خان نامداراميرعلي خان نامدار، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

اميرعلي قاضي

رومینا - امیرعباس - ستایش - روژینا و خودم

    من دلم می خواهد : خانه ای داشته باشم بر دوست! دوستهایم بنشینند آرام! گل بگویند و همه گل شنوند بر درش برگ گلی بگذارم! روی آن هم بنویسم: خانه ی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر: خانه ی دوست کجاست؟   ...
30 دی 1393

با پسر عموم ييلاق اواخر مرداد 93

  . اينم يه چند تا طنز بي مزه: به یارو میگن ;کدوم حیون همه آدم ها رو میشناسه؟ میگه گوسفند میگن چرا؟ میگه آخه هرکی رو میبینه میگه بهههههههه     یاروسوار سمند میشه ، دستگاه سخنگوی ماشین میگه : درب خودرو باز است . میگه درو بستم خوشگله . بگو کجا قایم شدی    یارو توکیوسک تلفن بوده، بیرون که میاد ازش می‌پرسند سالمه؟ میگه: سالمه فقط آفتابه نداره یارومیره کولر بخره، فروشنده  میگه کولر آبی میخوای؟ میگه: فرقی نمیکنه، قرمز بده توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد ….. زِ ‘ ثروت ‘ دلِ پیر ,بُرنا بُوَد به ثروت هر آن ابله بی سواد …… به نز...
2 شهريور 1393

خدايا خدايا

"خدایا" من در کلبه’ فقیرانه’ خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریائی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری   ...
27 مرداد 1393

عروسي عمو جون و اينم يك عكس با دخترخاله ام

      من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو هر کسی می خواهد وارد خانه پر عشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ وریاست بر درش برگ گلی میکوبم روی آن با قلم سبزبهار می نویسم ای یار خانه ی ما اینجاست . تا که سهراب نپرسد دیگر " خانه دوست کجاست؟ "   ...
4 تير 1393

کی می دهد سواری ، اسبی که خر نباشد ( وكيل آباد مشهد)

  کی می دهد سواری ، اسبی که خر نباشد انکار سر سپردن ، بی درد سر نباشد کوچی بلند بالا ، در پیش روست اما بار سفر نبندم ، تا همسفر نباشد سازی بزن که از آن ، آوای نو بر آید نجوای آشنا را ، در جان اثر نباشد ...
25 فروردين 1393